جدول جو
جدول جو

معنی غلمیج کردن - جستجوی لغت در جدول جو

غلمیج کردن(دَ زَ دَ)
غلغلیج کردن. غلغلک دادن. دغدغه. (دهار)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ سِ / سُ / سَ دَ)
تغلیظ. درشت و سخت و ستبر کردن. رجوع به غلیظ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلمیح کردن
تصویر تلمیح کردن
اشاره کردن بسوی چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
گنده کردن کلفت کردن، ستبر کردن (شیر و مانند آن)، درشت کردن خشن ساختن، سنگین و ناگوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلمی کردن
تصویر قلمی کردن
کلکی کردن نوشتن یادداشت کردن نوشتن تحریر کردن، یادداشت کردن
فرهنگ لغت هوشیار